داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیه‌کننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود.

یک مرد معمولی نور درخشانی را می بیند که از آسمان فرود می آید و متوجه می شود که اکنون دارای هوش فوق العاده و تله کینزی است.

وقتی استن مارش و دوستانش به دیدن یک فیلم با درجه R می روند، شروع به فحش دادن می کنند و والدینشان فکر می کنند که مقصر کاناداست.

موجودات فضایی به زمین می آیند و تنها هدفشان نابودی و غارت است...

«ریک رایکر»، نزد عمو آلبرت و عمه لوسیل زندگی می کند. هیچکس در دبیرستان او را دوست ندارد و عملاً یک بازنده تمام عیار است. تا اینکه در یک بازدید از آزمایشگاهی علمی، ریک توسط سنجاقک گزیده شده و صاحب قدرت های غیر عادی می شود... این فیلم در واقع به دست انداختن فیلم های ابرقهرمانی همچون مرد عنکبوتی، مردان ایکس، بتمن و ... می پردازد.

توطئه ی فدراسیون و متحد خود سرش سیاره ی «سونا» برای تغییر مکان یک جامعه ی کوچک و بی آزار کشف می شود. فرمانده سفینه ی «انترپرایز»، «پیکارد» (استوارت)، و مشاوران نظامی اش نیز وارد عمل می شوند و می کوشند تا این توطئه را نقش بر آب کنند...

بعد از اینکه سفینه اینترپرایز به طرف سیاره رومولوس منحرف می شود، فدراسیون متوجه می شود که رومولان ها قصد حمله به زمین را دارند...

کاپیتان پیکارد و کاپیتان کرک قصد متوقف کردن مرد دیوانه ای را دارند که میخواهد کشتاری وسیع به راه بیندازد...

«فرمانده پیکارد» و خدمه اش، بروگ ها را در سفر زمانی به گذشته تعقیب می کنند، تا مانع از بر هم زدن اولین تماس زمینی ها با موجودات بیگانه فضایی در تاریخ شوند...

دو دهه پس از اولین حمله روز استقلال، زمین با تهدید خورشیدی جدیدی مواجه شده است. آیا انسان ها میتوانند در برابر این تهدید عظیم از خود دفاع کنند؟